جدول جو
جدول جو

معنی روشن سازی - جستجوی لغت در جدول جو

روشن سازی
تنویر، توضیح، چراغانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روغن سوزی
تصویر روغن سوزی
سوختن روغن، سوختن قسمتی از روغن در موتور اتومبیل در اثر معیوب شدن رینگ یا پیستون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روشن رای
تصویر روشن رای
آنکه دارای عزم، تدبیر و اندیشۀ روشن است، روشن فکر
فرهنگ فارسی عمید
(رَ / رُو شَ)
کنایه از کسی که فکر صحیح و تدبیر صائب داشته باشد. روشن بین. صائب رای. (آنندراج). روشن فکر. لهم (یادداشت مؤلف). صاف دل و دارای ضمیر نورانی. (ناظم الاطباء) : بوسهل در راه چند بار گفت: سبحان اﷲ العظیم چه روشن رای مردی بود بونصر مشکان ! (تاریخ بیهقی).
حکمت آرایان روشن رای را عقل صحیح
جز بدین درگاه ننماید صراطالمستقیم.
سوزنی.
صاحب همت روشن رای را کسب معالی کم نیاید. (کلیله و دمنه). هدهدی بود داهی و کافی و روشن رای و مشکل گشای. (سندبادنامه 334). و عاقل روشن رای به ترهات ایشان التفات ننماید. (سندبادنامه 245). دستور روشن رای مشکل گشای گفت. (سندبادنامه ص 211).
سر برآورد گرد روشن رای
کرد خالی زپیشکاران جای.
نظامی.
ندهد هوشمند روشن رای
به فرومایه کارهای خطیر.
سعدی (گلستان).
گه بود کز حکیم روشن رای
برنیاید درست تدبیری.
سعدی (گلستان).
دل که آیینۀ شاهی است غباری دارد
از خدا می طلبم صحبت روشن رایی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(رَ / رُو غَ)
عمل سوختن روغن. (فرهنگ فارسی معین) ، هر گاه در موتور اتومبیل پیستون یا رینگ به علتی خراب و از کار بیفتد قسمتی از روغن موتور که میل لنگ و یاطاقانها در آن کار می کنند از طریق روزنهایی که بر اثر خرابی مذکور بوجود آمده وارد سیلندر شده در آنجا همراه با بخار بنزین می سوزد. این عیب اتومبیل از تغییر رنگ دود موتور به خوبی معلوم می شود و دیگر اینکه میلۀ شاخص روغن موتور کم شدن آنرا نشان می دهد. (فرهنگ فارسی معین).
- به روغن سوزی افتادن، وقتی که موتور اتومبیل روغن کم کند می گویند به روغن سوزی افتاده. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رُو شَ)
صفت روشن رای. داشتن تدبیر درست و فکر صائب: چه بود از دولت و نعمت و خرد و روشن رایی که این مهتر نیافت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 611)
لغت نامه دهخدا
سوختن قسمتی از روغن در موتور اتومبیل در اثر معیوب شدن رینگ یا پیستون
فرهنگ لغت هوشیار
((رُ غَ))
نوعی اشکال فنی در موتور که باعث سوختن روغن همراه با سوخت موتور می شود، کنایه از بی رمق شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
الاستيعاب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
Internalization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
internalisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
internalizacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
내면화
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
интернализация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
Internalisierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
اندرونی تشکیل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
অন্তরীকরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
uenezaji wa ndani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
içselleştirme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
内面化
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
内化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
הַפְנָמָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
आंतरिकीकरण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
internalisasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
інтерналізація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
internalisatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
internalización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
internalizzazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
internalização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درون سازی
تصویر درون سازی
การทำให้เป็นภายใน
دیکشنری فارسی به تایلندی